واکنشها و واکاویها درباره تشییع مرتضی پاشایی خواننده جوان پاپ
واکاوی یک تشییع تأمل برانگیز
علت نامنتظره بودن «جمعیت» انبوه روز تشییع
رفتار نامنتظره به این دلیل رخ میدهد که در شرایط عادی مجال بروز ندارد
به گزارش جامعه ایرانی به نقل از گروه جامعه – رسانه ها: روزنامه شهروند نوشت: واکنشی که از سوی جامعه نسبت به درگذشت خواننده جوان سبک پاپ رخ داد برای بسیاری غیرمنتظره بود و به همین دلیل هم دیده شد که در توصیف این واقعه از کلماتی استفاده کردند که حیرت و نامنتظره بودن برداشت آنان از رویداد را میرساند. و جالب اینکه برخی هم فورا درصدد تحلیل و توصیف آن برآمدند درحالیکه آن را پیشبینی نمیکردند. این تحلیلها هم از نوع تحلیلهای سیاسی است و کسانی که تا روز انتخابات پیشبینی پیروزی یک نفر را میکردند ولی وقتی با نتیجه متفاوتی مواجه میشوند بهجای پرداختن به اشتباهات تحلیلی قبلی خود، دوباره با همان منطق قبلی موقعیت جدید را تحلیل میکنند. در مورد این پدیده باید قدری تامل و صبر کرد تا به شناخت دقیقتری رسید، تا آن زمان ذکر چند نکته مفید است و میتواند راهگشای نگاه ما باشد.
– اولین مسأله این است که تا کی میتوانیم هر روز با یک پدیده نامنتظره مواجه شویم؟ چرا به این موضوع نمیپردازیم که رفتارهای نامنتظره به این دلیل رخ میدهد که به آن رفتارها در شرایط عادی مجال بروز داده نمیشده و لذا از نظر ناظر اجتماعی پنهان مانده است ولی هنگامی که فرصت بروز پیدا میکند از جایی سر میزند که قابل محاسبه نبوده است مثل افزایش فشار داخل مخزنی است که درِ آن بسته باشد طبعا دیر یا زود از ضعیفترین محل منفجر و فوران خواهد کرد. متاسفانه این آسیبشناسی مورد توجه دستاندرکاران نیست و باید نگران بود که رفتار نامنتظره در نوبت بعد از کجا و چگونه بروز یافته و ما نیز دوباره دچار تعجب شویم.
– نکته بسیار مهم دیگر اینکه به دلیل طبیعی نبودن روندهای اجتماعی ما، هر اتفاقی ظرفیت این را دارد که به سرعت به موضوعی فراتر از اصل همان پدیده تبدیل شود و درنتیجه پدیدههای جامعه ما با حاشیههایی بزرگتر از متن پدیده روبهرو میشوند. این فوت نیز نشان داد نکات حاشیهای آن بر اصل ماجرا سایه افکنده است و حاشیهسازی بهطور طبیعی جریان امور را منحرف میکند. بخشی از این وضع به دلیل فعالیت فضای مجازی و شبکههای اطلاعرسانی مستقل از حکومت است که بعضا هم غیرمسئولانه عمل میکنند و شواهدش در چند ماه گذشته بارها دیده شده است. به نظر میرسد که باید درباره این نکته هم بررسی شود و در سیاستهای رسانهای موجود تجدیدنظر اساسی کنیم. آمدن ریاست جدید برای صداوسیما فرصت مناسبی برای طرح این نکته است.
– رفتار مردم در این مورد خاص تا حدی اثرپذیر از عواملی چند مثل جوان بودن و مرگ بر اثر بیماری لاعلاج است؛ خوش صدایی به همراه موارد فوق ترکیبی را ایجاد میکند که حس همدردی را در مخاطبان ایجاد میکند. البته نحوه مواجهه تلویزیون ایران با مسأله وی از تابستان گذشته در شکلگیری این وضع موثر بوده است. فراموش نکنیم که ابراز واکنش احساسی نسبت به چهرهها بهویژه چهرههای هنری در همه دنیا وجود دارد ولی در ایران امکان بروز آن نبوده است. یک نمونه آن در تشییعجنازه محمدعلی فردین دیده شد. ولی از آنجا که در این مورد خاص سیاستهای رسمی هم در پی بهرهبرداری از واکنشها بود لذا نادانسته و یا ناخواسته در میدان بازی نسل جوانی قرارگرفت که از این طریق در پی اثبات موجودیت خویش است.
یکی از مدیران باسابقه آموزش و پرورش تعریف کرد که در روز شنبه در دبیرستان دخترانهای در جنوب شهر حضور داشته و اکثریت آنان با چهرههای غمگین و با چشمانی سرخ شده از گریه به او اعتراض کردهاند که چرا شما وقتی کسی از خودتان میمیرد برنامه های ویژه تدارک میبینید ولی به ما حتی اجازه نمیدهید مدرسه را تعطیل کنیم و به تشییع جنازه فرد محبوبمان برویم؟ این دوگانگی ساختن میان خود با نسل پدران خویش، چیزی نیست جز کوشش برای اثبات خویشتن بهعنوان نسل جوان در برابر پدرانی که همیشه با معیارهای خود رفتار و ارزشهای جوانانش را قضاوت و داوری کرده است. آیا همه اینها برای درسگیری و تجدیدنظر در سیاستهای رسانهای و میان نسلی کافی نیست.
نظر معاون وزارت کشور درباره تشییع پاشایی
برای اعتمادسازی در بین مردم تلاش کنیم
۳/۵ میلیون بیکار داریم، ۱/۵ میلیون معتاد
گروه جامعه: معاون اجتماعی مراکز امور فرهنگی وزارت کشور، ایجاد اعتماد در بین مردم را از مهم ترین برنامهها برای کار فرهنگی دانست و گفت: هنگام فوت خواننده جوان کشور”مرتضی پاشایی” هیچ گونه تبلیغی نشد اما مردم بدون هیچ تهدیدی خودشان حضور یافتند؛ باید بتوانیم در دل این قشر اعتماد ایجاد کنیم و نیازهای آنها را بشناسیم و بتوانیم با این بدنه اجتماعی ارتباط ایجاد کنیم.
به گزارش ایسنا، رضا محبوبی در کارگروه تخصصی فرهنگی و اجتماعی استان همدان، اظهار کرد: همیشه نرخ بیکاری در اصفهان از سایر استانهای کشور پایین تر بوده و این روند همچنان ادامه دارد اما نرخ بیکاری در استانهای کرمانشاه و لرستان که در سال ۴۵ پایین بوده، از آن سال به بعد در حال افزایش است. وی افزود: در استانهایی که با معضل بیکاری مواجه هستیم نرخ بیکاری آنها ۵۰ درصد است که استان همدان نیز از این قاعده مستثنی نیست.
محبوبی خاطرنشان کرد: بر اساس آمار موجود نرخ بیکاری در دهههای ۵۰، ۶۰ و ۷۰ تغییر محسوسی نداشته و اکثر استانهایی که از گذشته نرخ بیکاری بالایی داشته اند همچنان نرخ بیکاری آنها بالاست.
وی از تشکیل ۱۳ میلیون پرونده قضایی در کشور در سال جاری خبرداد و گفت: برخی پروندهها چندین مرتبه بازخوانی می شوند که در این آمار گنجانده شده است. وی ۹ میلیون نفر جمعیت کشور را حاشیه نشین اعلام کرد و افرود: ۳٫۵ میلیون نفر در کشور بیکار هستند همچنین سه میلیون نفر در کشور نابارورند.
وی ادامه داد: ۱٫۵ نفر جمعیت کشور معتاد هستند و یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر نیز معلولند که باید برای تک تک این آمار برنامه داشته باشیم تا مشکلات در این زمینه ها برطرف شود. محبوبی افزود: برنامه ریزیهای لازم برای ارتقاء فرهنگ و وضعیت اجتماعی در جامعه انجام شده که در این راستا گامهای منطقی و علمی نیز برداشته شده است.
وی انجام امور فرهنگی و اجتماعی را دیر بازده دانست و گفت: آثار فعالیت در این حوزهها مانند کارخانهای است که ساخته میشود و خود کارخانه به چشم نمیآید، در حالیکه نتیجه آن در طولانی مدت بسیار تاثیرگذار است. محبوبی تصریح کرد: گزارشاتی که از مدیران و مسئولان حوزه فرهنگ و اجتماع در همدان ارائه می شود نشان دهنده پیش رفتن امور فرهنگی و اجتماعی مطلوب در این استان است و امیدواریم آثارش نمایان شود.
وی تصریح کرد: اصل مدیریت باید بر اساس اخلاص و رضای خدا باشد تا بتوانیم به نتیجه مطلوبی در این زمینه دست یابیم. معاون اجتماعی مرکز امور اجتماعی و فرهنگی وزارت کشور تاکید کرد: وضعیت اجتماعی کشور را مورد بررسی قرار میدهیم تا بتوانیم برنامه ریزیها را بر این مبنا انجام دهیم و مسئولان هر استان باید بدانند وضعیت، ظرفیت و پتانسیل هر استان متفاوت است و باید به خوبی این تفاوت ها را بشناسیم و بر مبنای آن برنامه ریزی کنیم.
محبوبی به فرا رسیدن برنامه ششم توسعه اشاره کرد و گفت: هر کسی در جایگاه خود می تواند با هر شناختی برای تدوین این برنامه کمک کند تا بتوانیم با همفکری به نتیجهای مطلوب دست یابیم. وی خاطرنشان کرد: در کشور مناطق مختلفی با ظرفیتها و پتانسیلهای متفاوتی وجود دارد به گونهای که سطح زیر کشت مزارع کشاورزی و جنگلها متفاوت است همچنین برخی دیگر از استانها صنعتی تر بوده بنابراین شرایط متفاوتی دارند که این موضوع موجب وجود اختلافات آمار مختلف امور اجتماعی میشود.
وی افزود: در بخش امور خدماتی مراکز کشور به عنوان شاخص بوده؛ همچنین درصد نسبی پزشکان عمومی در تهران بیشتر از سایر نقاط کشور است به طوریکه هر چه از تهران دور می شویم از تعداد پزشکان کاسته میشود. محبوبی به وضعیت واحدهای تحقیقاتی در سطح کشور اشاره کرد و گفت: ۰٫۳ درصد واحدهای تحقیقاتی کشور سهم استان همدان است.
وی افزود: برای رفع مشکلات دوری دانشجویان از خانواده ها برنامه ریزیهای مناسبی انجام شد که در این راستا ۷۰ درصد افراد پذیرش شده در هر دانشگاه بومی هستند به گونه ای که شانس قبولی هر دانشجو در شهر خود ۷۰ درصد از دانشجویان سایر شهر ها بیشتر است. محبوبی تاکید کرد: براساس آمار موجود سرقتهایی که از منازل در استانهای مختلف به وقوع می پیوندد از دیوار رفاه بالا می رود و باید به این موضوع به چشم پزشک نگاه کنیم به گونهای که آن را بیماری تلقی کنیم و به دنبال راه درمان باشیم.
وی ادامه داد: باید برای مهاجر پذیر بودن آماده شویم و مهاجر فرستی را کاهش دهیم اما برخی استانها وضعیت مطلوبی نداشته و استان همدان نیز مهاجر فرست است که این موضوع باید به طور جدی پیگیری و ریشه یابی شود چرا که مهاجر فرستی مشکلات اقتصادی، قطبی شدن اقتصاد و از دست رفتن سرمایه را به دنبال دارد. محبوبی تاکید کرد: بعد از گذشت ۳۰ سال از شکل گیری کمیته امداد امام خمینی(ره) برای ما افتخار نیست که همچنان افراد تحت پوشش داشته باشیم.
۹۰ درصد طلاقها توافقی است
وی به روند افزایشی آمار طلاق در کشور اشاره کرد و گفت: ما فرهنگیان و متصدیان سیاسی باید برای کاهش آمار طلاق تلاش کنیم چرا که ۹۰ درصد طلاقها توافقی بوده و می توان با برنامه ریزی جلوی پیش رفتن این امر را گرفت. بر اساس آمار موجود در سال ۹۰، ۷۲۱ هزار نفر معتاد در مراکز درمانی ثبت نام کرده اند و باید برای فراهم کردن شرایط درمانی در استانها و شهرستانها برنامه ریزی کنیم. آمار تصادف و مرگ و میر ناشی از تصادفات در کشور بالاست که باید برای این موضوع با مشارکت دستگاه ها برنامه ارائه دهیم چرا که هزینه بسیاری بر دوش خانواده ها میگذارد.
دهه آینده، دهه انتقال عوارض اقتصادی و اجتماعی است
وی تاکید کرد: در ۵۰ سال گذشته مدیریت شر ایط اقتصادی و اجتماعی کشور منفعل بوده و عوارض این انفعال را قشرهای مختلف مردم تحمل کرده اند همچنین در صورتی که این روند ادامه داشته باشد دهه آینده دهه انتقال عوارض اقتصادی و اجتماعی است که در یک دهه نمیماند و خودش را به دهههای دیگر تحمیل می کند.محبوبی خاطرنشان کرد: افزایش تعدادصندلیهای سینما و کتابخانه راهکار و کار فرهنگی تاثیر گذار نیست بلکه باید فهم درست از اقدام فرهنگی داشته باشیم.
برای اعتماد سازی در بین مردم تلاش کنیم
محبوبی ایجاد اعتماد در بین مردم را از مهم ترین برنامهها برای کار فرهنگی دانست و گفت: هنگام فوت خواننده جوان کشور”مرتضی پاشایی” هیچ گونه تبلیغی نشد اما مردم بدون هیچ تهدیدی خودشان حضور یافتند، باید بتوانیم در دل این قشر اعتماد ایجاد کنیم و نیازهای آنها را بشناسیم و بتوانیم با این بدنه اجتماعی ارتباط ایجاد کنیم. وی گفت: مردم از ما انتظار دارند و در صورتی میتوانیم اعتماد مردم را جلب کنیم که انتظارات مردم برآورده شود.
سعید اصغرزاده
به ذهنتان متبادر شده که چرا هیچکس نمیتوانست پیشبینی کند که مرتضی پاشایی تا این حد محبوب باشد؟ حالا مرتضی نه، بگویید یکی که با سرطان میجنگد، حالا سرطان نه، بگویید یکی که اهل موسیقی است، حالا موسیقی نه، بگویید یک جوان که نه روحانی است، نه سیاستمدار است و نه هر چیز دیگر! البته برخی از شایعات نشان از آن دارد که برخی خبر از این محبوبیت داشتهاند؛ مثلا به این شایعه توجه کنید: به گزارش انصافنیوز، بنابر گزارش پورتال جستوجوی متوفی بهشتزهرای تهران مرتضی پاشایی فرزند ناصر روز شنبه ۲۴ آبانماه در قطعه ۸۸ دفن شده است. برخی گمانهزنیهای اولیه حاکی از این است که به علت احتمال ازدحام بسیار مردم، عملیات دفن پیکر مرحوم پاشایی یک روز زودتر و در سکوت خبری برگزار شده است…
کاری به شایعات و این حرفها ندارم اما به این کار دارم که چه شد که میلیونها آدم متأثر شدند؟ چه شد جوانان بیمقدمه پرسروصدا، به خیابان آمدند؟ اصلا چه شد یک ترانه پاشایی ۶میلیون بار در رادیو جوان شنیده شد؟ آیا باید مانند برخی به سراغ محتوای آثار فردی بهنام پاشایی رفت؛ آنجا که میگویند: مرتضی پاشایی آهنگهایش بیشتر از مرگش قلب آدم را به درد میآورد! مانند مازیار، فریدون فروغی، فرهاد و ناصر عبداللهی! اما مرتضی پاشایی خوانندهای است ۴ساله و نه ستاره بود و نه تا پیش از ابتلا به سرطان چندان معروف…
آیا مرتضی پاشایی، نماد بخش عمدهای از نسل جوان ایرانی بهشمار میرفت؛ نسلی غرقه در مسائل و مشکلات اجتماعی توام با بیماری لاعلاج و سرنوشتی محتوم. جوانانی سوگوار خویش و مادران و پدرانی سوگوار آینده فرزندان خویش!
آیا باید سراغ این رفت که مردم خواستهاند مسئولانی را که با لغو و برهم زدن کنسرتها و برنامههای هنرمندان همواره سعی در طرد هنر بهویژه موسیقی و محدود کردن گسترش آن در بین جوانان داشتهاند را متوجه شکاف سلیقهای بین خود با آنان کنند؟
آیا این نمایش یک همبستگی اجتماعی جدید است. آن هم توسط شبکههای اجتماعی که فیلتر باید میشدند و نشدند؟ قدرتی خارج از کنترل دولتها! و اخبار و درخواستهایی که توسط گروههای مورد توجه قرار نگرفته اجتماعی به انسانها و شهروندان با رسانهای در جیب منتقل میشود!
آیا ابراز هیجانات و نیاز به فوران احساسات بهویژه در جوانان به دنبال امری کمهزینهتر از سیاست و حواشی آن میگردد؟ آیا تشییع و مراسم پاشایی چیزی است در قواره تجمعات زیستمحیطی و مناسباتی که نمیتوان به آن انگ و برچسب سیاست زد؟
آیا….
نمیدانم، اما گویا پیشی گرفتن امر اجتماعی بر سیاست، پیشی گرفتن امر اجتماعی بر باورهای سنتی و پیشی گرفتن امر اجتماعی بر کلیه فعالیتهای انسانی که خطرساز محسوب میشوند، امری است اجتنابناپذیر. شاید توجه مردم به مرتضی پاشایی پدیدهای است که باید مورد کنکاش و بررسی قرار بگیرد. اما یک خطر دیگر هم دارد. خطر اصلی این است که سیاستبازان و آنها که دایم به فکر مصادره حرکتهایی هستند که میتوانند جریانساز باشند از فردا بیفتند دنبال جریانسازی اجتماعی کاریکاتوری. آنها عادتشان است که عادتهای خوب مردم را خراب کنند. آنها از موجها و شعارها و اشکها درس نمیگیرند. آنها میخواهند از مردم جلوتر باشند و مردم پشتسرشان حرکت کنند. اما غافلند از اینکه حرکت مردم اینبار چندین قدم جلوتر از آنان بود و دفعه بعد اما شاید قدری بیشترک!
نسخه آسان شده این است: از مخالفت با موسیقی چیزی عاید نشد! از مخالفت با شبکههای اجتماعی چیزی عاید نشد! از مخالفت با فوران احساسات جوانان چیزی عاید نشد! از… بیاید یکبار هم برای تکتک این افرادی که برای مرتضی نگران بودند، گریستند و از کنج خانههایشان بیرون آمدند اهمیت قائل شویم. اینها داوطلبان زندگی آزاد، کرامت انسانی و شعر و ترانهاند. اینان شعارشان مرگ ندارد. اینان آمده بودند تا تابوت مرگ را به خاک بسپارند. تابوت سرطان را. تابوت طاعونی که دارد گریبان نسلی را میگیرد. اینها آمدند و نشان دادند پاشایی زنده است. اما آیا پیامشان را گرفتیم؟ فکر نمیکنم. فرق بین خیلیها در همین است. برخی از الان بهدنبال تحریف ماجرای پاشاییاند. قلمهای سفارشی چرخیدنشان را شروع کردهاند….
*شهروند
راز محبوبیت مرتضی پاشایی/ به موسیقی پاپ جفا نکنیم
درباره دلایل حضور گسترده در آیین های مرتضی پاشایی دلایل جامعه شناختی و رسانه ای یا مرتبط با سبک زندگی اقامه شده که غالبا نیز درست و مهم است، اما از خود موسیقی پاپ هم نباید غافل شد.
عصر ایران؛ سروش بامداد- ازآغاز هفته تا کنون، حضور ده ها هزار نفری مردم در آیین تشییع و تدفین زنده یاد مرتضی پاشایی – خواننده موسیقی پاپ- و تجمع های پراکنده در سراسر کشور در همان شامگاه جمعه ۲۳ آبان ماه، از زوایای مختلف مورد تحلیل قرار گرفته است.
روز سه شنبه نیز مراسم یادبود خواننده فقید و جوان با حضور چهره های مختلف برگزار شد و از برادر و دستیار ویژه رییس جمهور تا روحانیونی مانند حجت الاسلام شهاب مرادی و برخی از مداحان و البته انبوه جوانان علاقه مند و مشتاق برگزار شد.
برخی بر این باورند که این حضور کم سابقه را باید بیش و پیش ازهر مولفه دیگر به تاثیر شبکه های اجتماعی نسبت داد یا ناشی از ابتلای متوفا به بیماری سرطان و اطلاع افکار عمومی از این قضیه طی یک سال اخیر و نوعی شمارش معکوس برای او دانست و خصوصا از برنامه وایبر یاد کرد که امکان اطلاع رسانی و ارتباط را سریع تر و آسان تر از گذشته ساخته است.
بعضی هم به درست از ابراز وجود و اعلام تمایلات مدرن دهه هفتادی ها سخن می گویند و جامعه شناسان و مردم شناسانی هم گفته اند که این جوانان بیش از آن که سوگوار و سیاه پوش خواننده جوان موسیقی پاپ باشند با او همذات پنداری می کنند و در جامعه ای به شدت پول زده و سرمایه سالار احساس یاس خود را از تشکیل خانواده یا زندگی به سبکی که می پسندند با اشکی که در سوگ پاشایی فشاندند، ابراز کردند. کامنت ها و نظرات کاربران ذیل این مقاله ها و گفت و گوها نیز تا اندازه قابل توجهی این گزاره ها را تایید می کند؛ جوانانی که از وضعیت اقتصادی و مناسبات اجتماعی خود راضی نیستند.
کسانی هم موضوع را از منظر ممنوعیت ها بررسیدند و نوشتند درجامعه ای که موسیقی محدودیت ها و ممنوعیت هایی دارد و مدام از مراکز رسمی بر مرزبندی ها تاکید می شود مراسم مرتضی پاشایی فرصتی برای دختران جوان ایرانی هم بود که نشان دهند تا چه اندازه دوستدار هنر و زیبایی اند و زیبایی و به روز بودن خودشان نیز به چشم رسانه های خارجی آمد که از مشاهده این جمعیت خوش پوش و ترانه خوان و امروزین و مدرن به حیرت افتاده بودند.
موضوع این گفتار اما درباره این تحلیل ها نیست که همه در نوع خود قابل توجه و غالبا درست اند. کما این که «عصر ایران» خود نخستین تارنمای پربیننده ایرانی بود که مسوولان را به توجه به «زیر پوست جامعه» فراخواند. (در مطلبی با عنوان زیر پوست جامعه زندگی دیگری جریان دارد )
بلکه این چند سطر بهانه ای است برای این یادآوری که هرچند توجه ویژه جامعه و خصوصا نسل امروز و بالاخص متولدان نیمه دوم دهه ۱۳۶۰ خورشیدی به بعد دلایل متعدد غیر موسیقایی دارد اما در حق خود موسیقی پاپ نباید جفا شود .
یعنی نباید فراموش کنیم که خود این نوع موسیقی نیز محبوب است و نشان می دهد واقعا پاپ به معنی پاپولار- مردمی – است و خیلی ها آمده بودند چون موسیقی پاپ را و خوانندگان آن را دوست دارند.
با پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ موسیقی پاپ به محاق رفت و خوانندگان و خنیاگران یا این عرصه را ترک کردند یا به خارج از کشور کوچیدند.
در دهه اول جمهوری اسلامی موسیقی سنتی و دستگاهی البته باقی ماند اما ازپاپ خبری نبود تا جنگ تمام شد.
در دوران سازندگی بود که کم کم صدای موسیقی پاپ شنیده شد اما آغاز واقعی پاپ بعد از انقلاب را باید از۷۶ به بعد و در دوران اصلاحات و با گشایش در سیاست های فرهنگی وهنری دانست زیرا تا پیش از آن در حد چهره هایی چون عباس بهادری ( گل می روید به باغ)، بیژن خاوری(یاد تو در دل من توفان به پا می کنه) ، حسن همایون فال (آی نسیم سحری …)، پرویز طاهری ( مهربانی/ بوسه بر دست محبت می زنم، از صمیمیت حمایت می کنم)، مهدی سپهر، حمید غلامعلی و مهرداد کاظمی بود.
از دوران اصلاحات بود که موسیقی پاپ، بی هیچ ارتباطی با آن سوی مرزها و لس آنجلس در داخل رایج شد و سیاست گذاران فرهنگی به جای شعار در نفی و پرخاش، کار «ایجابی» کردند و چهره هایی چون خشایار اعتمادی، شادمهر عقیلی، حسین زمان، علیرضا عصار، محمد اصفهانی، قاسم افشار و مانی رهنما ظهور کردند که غالبا هنوز هم هستند و بسیار ریشه کردند.
به یاد آوریم که در سال ۱۳۷۷ برای اولین و آخرین بار جشنواره موسیقی پاپ برگزار شد و مانی راهنما را به عنوان برترین برگزیدند.
جالب است بدانید یکی از داوران این جشنواره مسعود کیمیایی بود که هر چند به عنوان فیلم ساز و نویسنده شهرت و محبوبیت دارد اما در موسیقی پاپ هم بسیار صاحب نظر است و خود، پیانیست قهاری است.
نسل بعدی را با نام ماندگار ناصر عبداللهی می شناسیم و محسن چاووشی، علی لهراسبی و کاوه یغمایی تا می رسیم به بنیامین بهادری و بعد نوبت به متاخرها می رسد که چهره شاخص آن همین مرتضی پاشایی بود.
به بیان دیگر، البته که همه آن عوامل اجتماعی و رسانه ای و نسلی را باید مورد توجه و دقت قرار داد اما از محبوبیت موسیقی پاپ هم نباید غافل شد.
اگر به این نکته توجه کنیم راز بخشی از استقبال گسترده را نه در بیرون از حوزه هنر و موسیقی که در خود موسیقی می توان جُست و آن را ثمره نهالی دانست که در میانه دهه ۷۰ خورشیدی غرس شد و اکنون به درخت پرباری بدل شده که مرتضی پاشایی یکی از میوه های آن بود.
با این نگاه جای تعجب چندانی نمی ماند و راز یاد پاشایی می تواند به همان دلیل استقبال از کنسرت های موسیقی پاپ هم باشد.
این یک واقعیت است که نوع موسیقی و ترانه خوانی و همخوانی به زبان مشترک نسل امروز ایران و حداقل بخشی از آن – که دوست دارد مدرن تر زندگی کند- بدل شده است.
تنها صداست که میماند
واکنشها به درگذشت پدیده جوان هنر ایران
گروه هنری: تعداد زیادی از هنرمندان کشورمان در پی درگذشت «مرتضی پاشایی» با نگارش متن در فضای مجازی غم و اندوه خود را در این خصوص ابزار کردند.
مرتضی پاشایی هنرمند و خواننده جوان موسیقی پاپ کشورمان صبح امروز در سن ۳۰ سالگی پس از مدتی مبارزه با بیماری سرطان درگذشت و بالافاصله هنرمندان و چهرههای شاخص هنری در صفحات اجتماعی به این مضوع واکنش نشان داند.
واکنش هنرمندان نسبت به درگذشت مرتضی پاشایی را در زیر بخوانید:
رضا یزدانی:تنها صداست که میماند… مرتضى پاشایی رفت ولى صدا و ترانه هاش همیشه تو زندگى و قلب مردم و طرفداراش جاریه…روحش شاد.
الناز شاکردوست: دوستان متاسفانه من همین الان این خبر غم انگیز رو شنیدم
نسل نویی های ایران کنونی ! تاثیر گرفته از جهان پیشرفته فکری کنونی اند نه تربیت شده قوم وقبیله خود !!!
ارسال شده توسط: کمالی تاریخ انتشار: ۲۷ / ۰۷ / ۹۳
آیا نسل نویی ها را میشنا سید ؟ با آنها در برخورد بوده اید ؟ نسل نویی های تحصیلکرده وکم تحصیلکرده که به صورت زیر پوستی در جامعه ایرانی رشد کرده اند که: نه ما نند متجددین قدیم اند که برهمه چیز بشورند حتی به بزرگان خودشان ونه متجرین جدیدند که هرچه ناباوری است را با جان ودل وبی چون وچرا بپذیرند ! نه لا ابالی اند که درپارتی خانه های سنتی وییلا قات ندانند که چگونه شب را صبح میکنند ونه روزمره گی شکم وزیر شکم آنان را ازخود بیخود کرده است . آنها خودشان اند و آگاهی از بودنشان ! آنها به خود رسیده اند وروش ومنش خودرا دارند نسل نویی پدید آمده ورشد کرده دریابیم بشناسیم وبا آنها هم صحبت شویم و لذت ببریم واز آنان چیز یاد بگیریم که آنچه میدا نیم مربوط به گذشته است . درحالیکه همه چیز تغییر کرده ما چرا تغییر نمی کنیم وهمچنان بر طبل گذشته میکوبیم ؟ مگر منفعتمان بخطر می افتد که چیز تازه ای یاد بگیریم ؟ نظر شما چیست ؟ نسل نویی های ایران کنونی ! تاثیر گرفته از جهان پیشرفته فکری کنونی اند نه تربیت شده قوم وقبیله خود!!! آنها این اصل تاریخی را که هرقومی به پیشینیان خود می روند ! کناری نهاده وبرای اولین بار خود می اندیشند وبه خود رسیده اند . آنها نه متجددین قدیم اند که برهمه چیز گذشتگان بشورند تا برای خود هویتی دست و پا کنند ونه متحجرین جدیدند که هرچه نا باوری است را با جان ودل بپذیرند ودر پندارهای موهوم ذوب شوند. آنها خود اند . دریابید . بشنا سید وبا آنان در هرمحفل ومجلس وکوی وبرزن همسخن شوید واز آنان چیز یاد بگیرید که آنچه میدا نید مربوط به گذشته است . نمی خواهید درخودتان تغییری ایجاد کنید ؟ میخواهید همچنتان بر طبل گذشته بکوبید ؟ آنها نه اهل جنگ اند ونه مرگ ! آنها اهل زنده گی اند که جنگ ومرگ را به چالش کشیده است ! آنها فرهنگی جدید دارند برای زنده گی که با فرهنگ قدیم و موروثی در تضاد نیست ! بلکه خود هویت وشخصیتی جدید بهمراه دارد که ذعمای دینی ورجال سیاسی را از دست اندازی به دنیای جدید آنان خلع میکند . آنها دنیای جدیدی را پیش رو دارند که بر گرفته از دانش و علوم جهانی است و گا می فراتر از آنچه ما میدانیم وباور داریم در زنده گی خود نهاده اند . نظر شما چیست ؟ همه اینها نخواهیم شد ! چیز دیگری خوا هیم شد ! کشور ما به صورت زیر پوستی رشد تحصیل و علم وفرهنگ دارد و رو به تکامل است ودر مسیر طبیعی خودش یعنی تاریخ تکاملی بشر پیش میرود ونسل تحصیل کرده ما درداخل وخارج مشغول پوست اندازی جامعه ایران است از خانواده گرفته تا…. هیچکس را یارای مقاومت در برابر منطق علمی اینان نیست وهرکه جلوگیر شود محکوم به فناست وتقلاو تلاشها برای منحرف کردن این روند بی فایده است .باید دل ببندیم به فرزندانمان این آینده سازان و وارثان این خا ک وسرزمین وهرچه درتوان داریم به آنان بیاموزیم که وطن از آن شماست خاک این سر زمین خودش کیمیاست کافی است که به پذیرندهیچکس را بر دیگری برتری نیست … وظیفه اصلی ما هدایت فرزندانمان است به درست کرداری و راست گویی وانساندوستی آینده این مرز و بوم از آن فرزندانما است وما رفتنی ! اگر گذشتگان ما و خودما هم ! چنین کرده بودیم اکنون وضع ماهم خوب و بهتر بود ! نظر شما چیست؟
نسل نویی های تاثیر گرفته از جهان پیشرفته فکری در ایران رشد کرده که نه چپ را قبول دارند ونه راست را وبلکه آنچه را خود تشخیص میدهند به آن عمل میکنند . آنها که در ایران زنده گی
میکنند وقدری هم پیرامون خودرا می پایند از خا نواده پدر ومادر گرفته
تا…. این تیپ اجتماعی را که عمده آنان تحصلیکرده عالی وحتی کم تحصلیکرده
راهم شامل میشود بخوبی مشاهده میکنند و با آنان در برخورد هستند در محافل
ومجالس و خیابان وبیابان قابل روئیت ولمس کردنی هستند یعنی تخیلی ویا
آسمانی وریسمانی نیستند بلکه هستند فراوان هم هستند ودر حقیقت قبلا نبوده
اند ! با این شخصیت وهویت نبوده اند اکنون سالهایی استکه پدید آمده اند
ومیرود که حضور خودرا در در اجتماع به اثبات برساند. تیپ جدید اجتماعی که
نه از جنس متجددین قدیم اند که برهمه چیز بشورند حتی بر
گذشتگان خود ونه از جنس متحجرین جدیدند که هرچه ناباوری است را بی چون وچرا
می پذیرند ودر آن ذوب میشوند بلکه خود اند ! به خود رسیده اند وخود بزرگتر
خود شده اند ! و چون نسل نوی استکه تاکنون به این متانت وشخصیت نبوده است
قبول آنها کمی با تاخیر وتردید از سوی فعالان اجتماعی مواجه شده است و چون
شناخته نشده اند ویا به رسمیت نیامده اند اینستکه پریشان فکری را در تحلیل
از شرایط جدید موجب شده است .